بيش از دو دهه از مطرح شدن اصطلاح برندسازي شخصي يا پرسونال برندينگ (Personal Branding) مي‌گذرد. اما رونق اين اصطلاح در چند سال اخير، شگفت‌انگيز و جالب‌توجه بوده است.

دوره هاي آموزش برندسازي شخصي در جاي‌جاي كشور (و جهان) برگزار مي‌شوند و افراد بسياري خود را متخصص پرسونال برندينگ معرفي مي‌كنند.

به جرأت مي‌توان گفت گسترش شبكه هاي اجتماعي و ابزارهاي ديجيتال ماركتينگ در افزايش اين شوق و رغبت موثر بوده‌اند. در دوران جديد به نظر مي‌رسد كه تبديل شدن به يك برند شخصي قدرتمند، ديگر به اندازه‌ي گذشته دشوار و گران‌قيمت نيست. حتي كم‌ نيستند كساني كه برندسازي شخصي را با توليد محتوا مترادف فرض مي‌كنند و به شما توصيه مي‌كنند كه با كوشش و پشتكار در توليد محتوا، به سادگي مي‌توانيد يك برند شخصي قدرتمند بسازيد. 

تعریف برندسازی شخصی

در میان نخستین کسانی که بحث پرسونال برندینگ را مطرح کرده‌اند، چنین چیزی رایج نبوده که پرسونال برندینگ را «تعریف» کنند. آن‌ها از روش برندسازی شخصی و دستاوردهای این کار صحبت کرده‌اند و این دیگران بوده‌اند که کوشیده‌اند بر اساس متن‌های اولیه، تعریفی را استخراج کنند.

 بر اساس آن‌چه تام پیترز و پیتر مونتویا در مقاله و کتاب خود بیان کرده‌اند، برندسازی شخصی را به صورت زیر تعریف می‌کند و از این به بعد، هر جا از پرسونال برندینگ استفاده می‌کند، تعریف زیر را در نظر می‌گیرد:

برندسازی شخصی یک فرایند استراتژیک و آگاهانه است که هدف آن، نظارت و کنترل تصویری است که دیگران از ما دارند.

این تصویر قرار است ویژگی‌های ما و مزیت‌های ما را – در مقایسه با کسانی که خدمات مشابه ما را ارائه می‌کنند – ترسیم کند و به دیگران بگوید که چه چارچوب‌ها و اصولی، بر رفتار و تصمیم‌گیری‌های ما حاکم است.

دیگران در نهایت بر اساس این تصویر، قضاوت می‌کنند که رابطه با ما، چه ارزشی برای آنها ایجاد می‌کند.

برندسازی صحیح باید بتواند هزینه‌ی تعامل با دنیا را برای طی کردن مسیر شغلی‌مان کاهش دهد.

 

برند شخصی به چه نگرش و رویکردهایی نیاز دارد؟

brand | پرسونال برند

ایجاد یک برند شخصی نیاز به تفکر و درون نگری گسترده دارد. مخصوصا اگر خودتان را بشناسید، بهتر می‌توانید در این زمینه قدم بردارید. و جالب اینجا است که خیلی از مردم چنین توانایی ندارند. خیلی از مردم نمی‌توانند حتی خودشان را توصیف کنند و این کار شاید در وهله اول آسان به نظر برسد، اما اصلا ساده نیست؛ پس اگر شما می‌توانید چنین کاری را انجام دهید، وقت آن است که شروع به ساخت برند شخصی خودتان کنید و در زمینه‌ای که تخصص دارید، فعالیت کنید.

اگر هدف نهایی شما از برندسازی شخصی، بهبود عملکرد کسب و کارتان است، ابتدا باید مشتریان هدفتان را بشناسید. زیرا برند شما باید با مشتریان و مخاطبینی که مدنظر شما هستند، تطابق داشته باشد.

پرسونال برندینگ اصلا موضوع جدیدی نیست، شاید بیست و خورده‌ای سال است که مطرح شده است، اما می‌توان ردپای آن را از سال‌های بسیار دور هم دید.

مثلا فردی مثل هنری فورد – صاحب شرکت خودروسازی بزرگ فورد – شاید نه بیشتر ولی حداقل به اندازه محصولات با کیفیتی که شرکت او تولید کرده است، شهرت دارد. یا مثلا فردی مثل آلبرت اینستین که با وجود نبوغ فوق‌العاده و نظریه‌های پیچیده فیزیک که شاید خیلی از ما حتی خیلی دقیق هم متوجه آن‌ها نشویم، بسیار معروف است. معروف‌تر از دانشمندی مانند نیکولا تسلا که اختراعات او سودمندتر از نظریه‌های اینشتین است. اما به دلایل مختلف آلبرت معروف‌تر از نیکولا است. حالا خوشبختانه یا متاسفانه!

پس حتی زمانی که اینترنت هم وجود نداشته است، یک سری از افراد به واسطه شخصیت و کارهایی که انجام می‌دادند شهرت به دست می‌آوردند و این شهرت باز هم به موفقیت آن‌ها کمک می‌کرد و راه خود را راحت‌تر ادامه می‌دادند.

برای برندسازی شخصی باید قبل از همه چیز تصوری را که می‌خواهید در مورد خودتان در ذهنتان به تصویر بکشید. مثلا نمی‌خواهید یک فروشنده ساده باشید و دوست دارید در زمینه فروش محصولات – چه در سایت و چه در شبکه‌های اجتماعی – شخصیت منحصربه‌فردی را نشان دهید.

در این زمینه از مغازه صحبت نکردم چون زدن یک مغازه فیزیکی خیلی به برندسازی شخصی کمکی نمی‌کند. اما شاید زدن چندین شعبه در سرتاسر کشور و حتی دنیا به این موضوع کمک کند! اما به هر حال فعالیت در فضای اینترنت خیلی راحت‌تر است.

پس حتما وبسایت خودتان را داشته باشید، حضور حرفه‌ای و در عین حال صمیمانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشته باشید و با مخاطبینتان تعامل کنید و ارتباط داشته باشید. سعی کنید در هر شبکه با توجه به فضای آن فعالیت کنید. مثلا یوتیوب، توئیتر و اینستاگرام، هر یک فضای خاص و منحصربه‌فرد خود را دارند. 

 

از لوگو و رنگ‌های مربوط به برند خودتان در فضای آنلاین استفاده کنید و حتی کارت ویزیتتان را متناسب با شخصیت خودتان طراحی کنید. حتی به پاورقی ایمیل‌ها، لوازم التحریر مثل سربرگ‌ها و سررسیدها، حساب‌ها و فاکتورها و بروشورهایی که می‌دهید هم دقت کنید و روی طراحی آن‌ها وقت و هزینه بگذارید.

راز برندسازی شخصی موفق، وجود یک ثبات اساسی است. شما در حال تلاش برای ایجاد یک تصویر بیرونی از “خودتان” هستید و رفتار شما روی نظر دیگران تاثیر زیادی دارد.

مثلا تصور کنید که اخباری مبنی بر قاچاق مواد مخدر به دست یک سیاستمدار معروف پخش شده است. به احتمال زیاد این خبر مثل یک ناقوس مرگ برای حرفه سیاسی او خواهد بود؛ چون اصلا با نام تجاری شخصی و انتظارات عمومی او مطابقت ندارد.

از طرف دیگر شنیدن خبر مصرف مواد مخدر توسط یک خواننده هوی متال خیلی عجیب نیست و کسی را شگفت‌زده نمی‌کند. احتمالا الان متوجه شدید که نمایش شخصیت خودتان در برندسازی شخصی به چه صورت است! به گونه‌ای که انتظارات مخاطبین از شما با شخصیت واقعی شما یکی باشد.

البته یک فرد معمولی که نماینده یک کسب و کار کوچک است، دچار چنین دیدگاه‌های افراطی در مورد برند شخصی خودش نمی‌شود. با این حال باید به روشی عمل کند که با تصویر درک شده توسط مخاطبین مطابقت داشته باشد. اگر خود را به عنوان فردی دلسوز و علاقه‌مند به مشتریان نشان می‌دهد، خیلی مهم است که به صحبت‌ها و حتی شکایاتشان گوش دهد و سعی کند هر مشکلی را که ممکن است در برخورد با محصول شما مواجه شده‌اند، برطرف کند.

با این حال، مهم‌تر از همه این است که شما می‌خواهید برند شخصی معتبری داشته باشید. پس باید خودتان باشید، صداقت داشته باشید و یک زندگی جعلی با کلی دروغ به مخاطبین تحویل ندهید.

 

اگر علاقه مند شده ايد كه بيشتر در مورد پرسونال برندينگ يا برندسازي شخصي بدانيد، از سايت آژانس ديجيتال ماركتينگ عظيم مديا (azim.media)، مقاله برند سازي شخصي را مطالعه كنيد: https://www.azim.media/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d9%88%d9%86%d8%a7%d9%84-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af%db%8c%d9%86%da%af-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d8%9f-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%aa%da%98%db%8c-%d9%88-%d9%85%d8%b2%d8%a7%db%8c/